بانوان بسیاری هستند كه زمانی که شوهرشان پی در پی به آنها دروغ ميگويد حس ميكنند كه ديگر در ذهنشان ارزشی براي او قائل نيستند، چنانچه شما هم جزو همين اشخاص هستيد ميتوانيد پیش از اينكه همه احترام خود را نسبت به او از دست بدهيد با خود تفکر كنيد، «واقعا چرا برخی اشخاص حقیقت را نمی گویند»تا بتوانيد با دیدن حقیقت و درک درست او را بفهمید. دروغ گفتن اغلب از سنين كم طفولیت شروع ميشود، حتي يك كودك 2 ساله هم ميتواند به آسانی دروغ بگويد ولی وقتی كه كودك به ارزش صحبتها و لغات آگاه ميشود و متوجه می شود كه برخی از سخنها ميتوانند چه اثر فوقالعادهاي داشته باشند بهصورت آگاهانه به دروغ گفتن ميپردازند.
دروغ گفتن هميشه به اين مفهوم نيست كه شخص قصد دارد به شخص ديگري صدمه بزند ولی امکان دارد بعضی اوقات اين نتيجه ناخوشایند رخ دهد. برخی از اشخاص دروغ ميگويند زیرا قصد دارند خودشان را اثبات نمایند در حقیقت دروغ گفتن براي آنها گونه ای رفتار تدافعی است، كودك طي مرحله های رشد، آگاه ميشود كه دروغ ميتواند او را از خیلی از پرخاشها و تنبيههاي والدین یا سایرین محافظت نماید. به عبارتي دروغ روشی است كه ميتواند نظر مثبت اشخاص را جلب کند و کار نادرست و بد خود را مخفی نماید.
همینطور چنانچه بخواهيم از منظر خوب نگاه كنيم؛ با دروغ ميشود دوستان را از دست نداد يا حتي عزيزي را با هديه غيرقابل پيشبيني سورپرایز كرد. همانگونه كه بیان کردیم دروغ گفتن از سالهای بسیار كم آغاز ميشود و در همه ما موجود است، اينكه همه انسان های بالغ به شکلی دروغ ميگويند خیلی غیرعادی نيست و این اهمیت دارد كه اين نكته را درنظر داشته باشيم اغلب اشخاص زمانی که دروغ ميگويند اصلا علاقه ندارند به شخص ديگري صدمه بزنند. مثلا؛ امکان دارد بسیاری از ما درمورد پیراهن رفیقمان به دروغ بگوييم كه قشنگ است درصورتی كه معتقد هستیم آن لباس حقیقتا بدقیافه است.
همینطور بسیار از ما در پرسش ها و آزمون هاي کاری هم براي افزایش دادن شانس استخداممان دروغ ميگوييم. ما به کودکانمان هم دروغ ميگوييم به آنها وعده ميدهيم كه چنانچه غذای خود را تا انتها بخورند يك بستني جايزه ميگيرند ولی بعد كاري ميكنيد كه بچه بستني را از یاد ببرد زیرا براي به مغازه رفتن خيلي بی حوصله هستید.
چگونگي وضعیت و موقعيت در سالهاي طفولیت ميتواند برروی اخلاق و واکنش های ما در همه زندگي اثرگذار باشد. ما میل داريم تا اندازه ای مثل سایرین رفتار كنيم و هنگامی که در خانوادهاي دروغ مورد قبول باشد و حتي در برخی مواقع، مخفی كردن حقیقت با تشويق توامان شود، بچه های آن خانواده می آموزند كه دروغ خيلي هم عمل ناپسندی نيست يا حتي ميتواند کاری درست و مقبول باشد. حتي امکان دارد برخی در طول عمر اين تجربه را بهدست آورند كه دروغ روشی براي حفظ و محافظت از نفس است. به عنوان مثال برخی مواقع از اشخاص براي یافتن شغل يا حفظ آن مجبور ميشوند راست را بهطوری گیج کننده يا ترکیب شده با دروغ بگویند و تا جايي كه ميتوانند با کلمات بازي كنند. خیلی از اشخاص مجبورند براي افزایش دادن حقوقشان مخفی كاري كنند و تا اندازه زیادی از کلمات غلط يا سردرگم کننده استفاده كنند. چنانچه بخواهيم واقعبين باشيم محیط ما بسیار هم دیدنی و جذاب نيست و دروغ در حقیقت تبديل شده است به قسمتی از فعالیت و زندگي و پیشین ما.
هرچند اين رفتار در نظر بیشتر اشخاص هیچ رضایتبخش و مقبول نيست ولی در زندگي برخی از زن و شوهرها وجود دارد. هرچند خوشایند نیست ولی هستند همسراني كه نه فقط در مسائل مهم به هم دروغ ميگويند، حتي در موضوعات ریز و بياهميت هم راست را نميگويند به عنوان مثال درمورد جایی كه هستند يا عقيدهاي كه دارند دروغ ميگويند. همه ما در زندگي خود حد و حدودهايي داريم و خودمان هستيم كه خیلی از قضایای زندگيمان را معین مينماییم.
بانوان بسیاری هستند که زمانی که شوهرشان پی در پی به آنها دروغ میگوید حس میکنند که دیگر در ذهنشان ارزشی برای او قائل نیستند،چنانچه شما هم جزو همین اشخاص هستید میتوانید پیش از اینکه همه احترام خود را نسبت به او از دست بدهید با خود تفکر کنید …